برای دل خودم



قلبت را آرام کن


یک وقتهایی بنشین و خلوت کن با تمام سکوت هایت…


نگاه کن به اطرافت…


به خوشبختى هایت…


به کسانی که میدانی دوستت دارند…


به وجود آدم هایی که برایت اهمیت دارند…


و به خدایی که تنهایت نخواهد گذاشت…


گاهی یک جای دنج انتخاب کن…


گاهی یک جای شلوغ…


آرامش را در هر دو پیدا کن…


هم درکنار شلوغی آدم ها…


هم درکنار پنجره ای چوبی و تنها…


دلمشغولی ها را گاهی ساده تر حس کن…


باران را بی چتر بشناس…


خوشحالی را فریاد بزن…


و بدان که تو" بهترینى"V


فقط با سایه ی خودم خوب میتوانم حرف بزنم .
اوست که مرا وادار به حرف زدن می کند!
فقط او میتواند مرا بشناسد!
او حتماً می فهمد .
می خواهم عصاره ، نه ، شراب تلخ زندگی خودم را چکه چکه در گلوی خشک سایه ام چکانیده به او بگویم:

" ایــن زنـــــدگــــی ِ مـن اســت !

" صادق هدایت



پ ن : چقد این شعر به دلم نشست براتون گذاشتم




مرگ یک هیـچ بزرگ است و دنیا همه هیچ

من و تو گمشده در وسعت یک عالمه هیچ

دل هر آینــه لبریز جـــهان من و توست

پس هر آینه اما همه هیچ و همه هیچ

منِ آواره یِ در وسعتِ یک عالمه هیچ

اولین صفحـــه تقدیر دو دستم پـر پــوچ

دومین صفحه این قصه بی خاتمه هیچ

بــی تــو اقلیم زمین در نظرم یک کف خاک

هفت دریا همه در چشم ترم یک نمه هیچ

هیچ یعنی که مرا نشنوی از اینهمه بغض

هیچ یعنی که مرا نشنوی از اینهمه هیچ


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Brett Stephen خبر دزwww.khabardez.blogfa.com "روزان" همجور مطالب رمضان بهارقرآن آتلیه عکاسی کودک تقویم 1399 مشهد سالنامه سررسید با ما شو