فقط با سایه ی خودم خوب میتوانم حرف بزنم .
اوست که مرا وادار به حرف زدن می کند!
فقط او میتواند مرا بشناسد!
او حتماً می فهمد .
می خواهم عصاره ، نه ، شراب تلخ زندگی خودم را چکه چکه در گلوی خشک سایه ام چکانیده به او بگویم:

" ایــن زنـــــدگــــی ِ مـن اســت !

" صادق هدایت



پ ن : چقد این شعر به دلم نشست براتون گذاشتم




مرگ یک هیـچ بزرگ است و دنیا همه هیچ

من و تو گمشده در وسعت یک عالمه هیچ

دل هر آینــه لبریز جـــهان من و توست

پس هر آینه اما همه هیچ و همه هیچ

منِ آواره یِ در وسعتِ یک عالمه هیچ

اولین صفحـــه تقدیر دو دستم پـر پــوچ

دومین صفحه این قصه بی خاتمه هیچ

بــی تــو اقلیم زمین در نظرم یک کف خاک

هفت دریا همه در چشم ترم یک نمه هیچ

هیچ یعنی که مرا نشنوی از اینهمه بغض

هیچ یعنی که مرا نشنوی از اینهمه هیچ


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Angela ما خبر youmovies متل قو بکس ^^ | ^^motelqobx پکيج هاي آموزشي حرف آخر زمستان صدا کن مرا مراقبت وپرستاري فایلین رادیو بلاگیها مسجد صاحب الزمان